درد و دل |
||
دل آدم گاهی چه گرم میشود به یک دلخوشی کوچک؛ به یک هستم؛ به یک " کجایی؟" به یک " خوبی؟" به یک حضور دور اما گرم و صمیمی ! |
||
نويسندگان |
|
دختر رویایی |
آثار تاريخي يك عاشق |
|
بهمن 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 مهر 1392 ارديبهشت 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 |
دوستان عاشق تنها |
|
|
دوستان عاشق |
|
|
وضعیت من در یاهو |
|
|
آمار وب |
|
كاربران آنلاين:
تعداد بازديدها: RSS |
طراح قالب: |
| نازترین قالب های وبلاگ |
موزیک و سایر امکانات |
|
|
|
|
||
|
روزهایم میگذرند یکی یکی اما تو همانجا که بودی ایستاده ای خوب من
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط دختر رویایی در 14:3 | ||
|
|
||
|
از این همه حرف,از این همه کارای بیخودی خسته ام خدا. . . خودت کمکم کن خدا خودت راه درستو نشونم بده. . .
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط دختر رویایی در 14:27 | ||
|
|
||
|
دست به دامن خدا که میشوم چیزی اهسته درون من به صدا در می اید. . . نترس. . . از باختن تا ساختن دوباره راهی نیست
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط دختر رویایی در 14:18 | ||
|
|
||
|
میگه فکر نکنی فراموشت کردم فکر نکنی دوستت ندارم
نه!هنوزم دوستت دارم مث قبل مث اون روزایی که گذشتن. . . ولی من گفتم دیگه با حرفات گولم نزن مگه من چقد ظرفیت دارم که تو هر دفه یه حرفی میزنی. کم اوردم دیگه خدا میدونه کم اوردم.
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط دختر رویایی در 17:31 | ||
|
|
||
|
درد داره وقتی میگه دوستت دارم اما... اما نمیخوامت. اونوقته که فقط خدا میدونه چه دردی رو تحمل میکنی وچه بغضی توی گلوته و میخواد خفه ت کنه اما تو به روی خودت نیاری و تو تنهایی همه بغضتو خالی کنی...
خدایا دوستت دارم
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط دختر رویایی در 15:41 | ||
|
|
||
|
خدایا دوستت دارم
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط دختر رویایی در 15:34 | ||
|
|
||
|
او رفت و ماندم در قفس یا رب به فریادم برس شد سرنوشتم عاقبت بازیچه دست هوس اکنون که مستم مست مست داغی نهادم پشت دست تا نقش نابودی کشم بر انچه بودو انچه هست. صحرا به صحرا کوه به کوه هر جا گذر کردی بگو عاشق شدن دیوانگی ست پایان عشق بیگانگی است
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط دختر رویایی در 15:26 | ||
|
|
||
|
این روزها بس که دلتنگم خودمو نمی شناسم احساس می کنم گیر افتادم ولی نمی دونم کجا ... ! دلم می خواد مثل اون روزا مثل گذشته ها مثل ..... بگم که ... هر چی پیش آید خوش آید ولی یه جورایی توی زبونم نمی چرخه گیر می کنه دوست دارم بگم باز هم تکرار کنم اینو اما گاهی بغض توی گلوم نمی زاره بی نهایت دل نازک شدم طاقتم کم شده کاش می شدم مثل اون روزا بی خیال و پر از پرواز، پر از شادی دلم برای اون روزا تنگ شده ... می دونم و روزی هزار بار اینو با خودم می گم که این نیز بگذرد ولی الان درک همینم برام سخت شده اومدم اینجا یه کم بنویسم بعضی حرفا رو نمی شه هر جایی زد یا وقتی زیاد اظهار دلتنگی می کنی دیگران از دستت خسته و فراری می شن اما ... اینجا راحتی منم اومدم تا کمی سبک بشم خدایا فقط تو رو دارم و تو رو می خوام همین
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط دختر رویایی در 9:6 | ||
|
|
||
|
سکوتم را گله ای بیش نیست
از اندیشه تا به خواب سرفصل آرزوهایم را به سکوتی سزاوار از نقاب لحظه ها پدیدار است رسم رنگارنگ قصه ها منتظر یک فصل! یک بهار! یک باران !
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط دختر رویایی در 8:56 | ||
|
|
||
|
یک جایی یک غریبه
|
||
|
[+]
نوشته شده توسط دختر رویایی در 16:12 | ||